سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تــــــــــو خــــوب بـــــمان

میدانی چه احساسی دارم ؟

وقتی می‌آیی، میبینیم، می‌شنویم، احساسم میکنی وبا غمم آشنا میشوی

وقتی ابرو در هم میکشی و لوچه آویزان میکنی و اشک به چشم می‌آوری و نچ نچ ها و آه هایت گوش فلک را کر میکند

و قصد میکنی تا آخر بمانی و غمخوارم باشی و بعد

می روی و می روی و می روی  و باز هم میروی

 و در دلت به من میخندی و میان قاه قاه خنده های دلت می گویی « خدا شفا دهد تمام دیوانگان را» و دیگر تو را نمیبینم

میدانی چه احساسی دارم؟

لابد در دلت میگویی زین پس حزنم افزون خواهد شد از ندیدنت و نشنیدنم و نخواندنم و دوریت

با غم همنشین و با اشک همخوابه خواهم شد

آسمان سیاه و بر سرم خراب خواهد شد

نیمه شب تمام جنیان و مه رویان از ناله هایم دلتنگ و دلگیر خواهند شد

نه؟

اما میدانی چه احساسی دارم؟

شانه بالا می اندازم و میخندم و خدارا شکر خواهم کرد که بنی آدم تو اعضای یکدیگر نیستند مثل من

من این درد را کشیده ام بسیار طاقت فرساست و من به حرمت گوشهایت، چشمهایت، لبخند هایت، افسوسهایت و تمام "هایت‌" هایی که دمی برای من بود این رنج را برای تو نمیخواهم

خدا را شکر که بنی آدم تو اعضای یکدیگر نیستند



نوشته شده در یکشنبه 90/7/24ساعت 8:25 صبح توسط sahra نظرات ( ) |


Design By : Pichak